سال ها در انتظار یک فیلم ترسناک

این روزها برای اولین بار یک فیلم سینمایی از سری فیلم های سینمای وحشت در سینما فرهنگ اکران شده است که بسیاری از علاقمندان به این ژانر را خوشحال کرده و استقبال خوبی از این فیلم شده است.

فیلم سینمایی Grudge (کینه)، محصول ژاپن، از ژانر سینمای وحشت به کارگردانی تاکاشی شیموزو و نویسندگی تاکاشی شیمیزو و استفن سوسکو و همینطور بازی سارامیشله گلار، جیسن بر، ویلیام ماپوتر، کلی دووال، بیل پولمن هر شب، ساعت ۱۱ به وقت تهران در سینما فرهنگ اکران می شود

کینه محصول سال ۲۰۰۴ است که توسط شرکت کلمبیا و سونی پیکچرز در ۹۲ دقیقه ساخته شده البته نسخه ای که در ایران به نمایش در آمده است کمتر از هشتاد دقیقه بود. بودجه ساخت فیلم ۱۰ میلیون دلار بوده و تاکنون ۱۴۰ میلیون دلار فروش داشته است.

قبل از این فیلم هایی از قبیل kill bill به نمایش در آمده بود اما سر و صدایی که اکران کینه به دنبال داشت با فیلم های قبلی که غالبا در دسته فیلم های خشونت آمیز قرار می گیرد قابل مقایسه نیست. فیلم هایی که تا به حال در ایران اکران شدهاند بیشتر با خونریزی یا صحنه هایی که چندش آور است همراه بوده نه صحنه های ترس آور. چند سال فیلم دیگران تنها برای دو بار آن هم در بخش خارجی جشنواره فیلم فجر روی پرده سینما به نمایش در آمد که نمایش آن هم بیشتر نصییب اهالی سینما شد نه مردم عادی.

کینه داستان مردی را روایت می‌کند که از سوی یک شرکت ژاپنی استخدام می‌شود تا روی پروژه‌های مالی این شرکت کار کند. همین امر باعث می‌شود او همسر و مادرش را به همراه خود به توکیو بیاورد. آنها در خانه‌ای ساکن می‌شوند و پس از مدتی درمی‌یابند در این خانه تنها نیستند. ساکنان قبلی این خانه که دیگر در قید خیات نیستند کسانی را که بعد از آنها برای زندگی به این خانه می آیند راحت نمی گذارند.

 

سال ها در انتظار یک فیلم ترسناک

بلیت های سالن کوچک سیصد نفره سینما فرهنگ از دو روز قبل به فروش رفته است. آنهایی که سال ها منتظر بودند تا یک فیلم ترسناک را روی پرده سینما ببینند از دو روز قبل بلیت گرفته اند و با هیجان درباره کینه حرف می زنند. گاهی صدای جیغی از گوشه ای از سالن انتظار می آید دوستان دارند قبل از شروع فیلم همدیگر را می ترسانند. احسان آیندی که برای دومین بار به اینجا آمده تا فیلم را ببیند می گوید: «برید این فیلمو ببینید. با دیدن فیلم در خانه اصلا اصلا قابل مقایسه نیست. وجود صدای دالبی تاثیر زیادی دارد. وقتی صحنه ترسناک نشان می دهد عکس العمل جمع خیلی حالب است. این بار می خواهم بقیه را بترسانم.»

تقریبا همه صندلی ها پر شده است. با اولین صحنه ترسناک فیلم و جیغ جمعیت سه چهار نفری بلند شدند و از سینما رفتند بیرون صدای هوی جمعیت آنها را همراهی کرد تا زودتر از سالن خارج شوند.

پایان مبهم فیلم و عدم وجود یک داستان خطی یا قهرمانی که بتواند دیگران و خودش را از این شرایط هولناک رها کند، از مواردی است که این فیلم را در نگاه بیننده جذاب تر می کند. جوان های ایرانی ای که برای اولین بار یک ترس دسته جمعی را تجربه می کردند، بعد از پایان هر صحنه ترسناک دست می زنند و هورا می کشند. گاهی از گوشه ای از سالن کسی صدای گربه یا صدای کشیده ای شبیه آنچه با آمدن روح سرگردان پخش می شود، در می آورد و بقیه را به خنده می اندازد.

شیرین کاری مسئول سینما و یک صحنه ترسناک واقعی!

تقریبا دقایق پایانی فیلم درست جایی که چراغ های راهرویی که هنرپیشه اول فیلم در آن ایستاده بود روشن و خاموش می شد و پشت سرش روح زن سرگردان داشت به او نزدیک می شد، چراغ های دیواری و کمرنگ سالن که نور کمی داشت چند بار روشن و خاموش شد. چند نفری از جا بلند شدند و همه با هم جیغ کشیدند. همه دور و برشان را نگاه می کردند. داشتند به دنبال روخ سرگردان در سالن سینما می گشتند. تقریبا همه ایمان داشتند که او اینجاست. بعید به نظر می رسد روشن و خاموش شدن چراغ ها اتفاقی و درست هم زمان با همان صحنه مشابه در فیلم بوده باشد. چند نفری بلند شده بودند و اتاق کنترل و فرمان را می پائیدند تا ببینند آنجا چه خبر است.

فیلم که تمام شد، دو نفر یک مرد تقریباً ۵۰ ساله را گرفته بودند و داشتند بیرون می بردند. رنگش سفید شده. همین باعث شده جوان تر ها بیشتر از اینکه به دیدن این فیلم آمده اند خوشحال شوند. او زا به هم نشان می دادند و با هیجان درباره فیلم حرف می زدند.

 

شراره به دوستش می گفت: من تنها نمی رم خونه تو هم باید با من بیایی. بعد نیم ساعت نمی توانستم فیلم را تماشا کنم اضطراب داشتم، سرم درد گرفته بود. کتم رو انداخته بودم روم و فیلم رو یواشکی از زیر کت می دیدم. پاهایم را جمع کرده بودم روی صندلی چون می ترسیدم از زیر صندلی یکی پایم را بگیرد.

علی همینطور که دارد از پله های سینما پایین می آید می گوید: «به عمرم اینقدر نترسیده بودم. حالا منی که فکر می کنم به نسبت کمتر از دیگران می ترسم. باور نمی کنید قلبم تو دهنم بود. چندین بار از عکس العمل هام خنده ام گرفته بود .. دستم رو روی صورتم فشار می دادم .. حتی یه جا داد هم زدم یه جا هم که آخرهاش بود دیگه داشتم ضعف می کردم و نگاه نکردم البته به طور غیر ارادی. جلو نشسته بودیم و از همه بیشتر صدا تأثیرگذار بود.»

اما بهرنگ نظر متفاوتی دارد: پیشنهاد نمی کنم کس دیگری فیلم را ببیند. برایم سئوالی بزرگ باقی است که کارکرد و نقش اکران چنین فیلم هایی اون هم در سینمایی مثل سینما فرهنگ چیه؟ به وضوح اثرات خرافه سازی و به خصوص تأثیرات واقعاً مخرب روحی و روانی این فیلم را بر مردم می بینم. با شناختی که از روحیه و شخصیت اکثر مردم جامعه ام سراغ دارم اکران چنین فیلمی را مانند سمی مهلک می بینم که خب اگر کمی واقع گرا باشم نباید زیاد تعجب کنم و یا دنبال جوابی بگردم!»

نظرات 5 + ارسال نظر
محمد رضا چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 15:33

نجفی جان! می دونی تا کی ادامه داره؟؟؟؟

مریم چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 20:24 http://maaryam.persianblog.com

این فیلم توی سینما سپیده هم اکران شد.البته همزمان با فیلم تله.سانسشم ۱۱ بود به نظرم یا ۱۲!والا ما تبلیغشو دیدیم بیخیال رفتن شدیم.

م دوشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 12:07 http://roozanehayam.blogsky.com/

خیلی مشتاق شدم ببینم...

م دوشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 13:38

درضمن نجفی جان به کامنتت هم پاسخ دادم ... به هر حال هرکی طرز فکری داره اما تجربه به من ثابت کرده آسون ترین راه لزوماْ بهترینش نیست دوست من...

محمد رضا دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 15:18

چرا مطلب جدید نمی ذاری؟؟؟؟ :(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد